با این که کمی دودل بودم، اما از لج کارهای خسرو تصمیم گرفتم یترین لباسم را بپوشم . این تنها راهی بود که بفکرم رسیده بود، تازه از حمایت فرزانه هم برخوردار بودم. او همسر کاوه پسرعموی خسرو است، اما بیشتر برایم یک دوست صمیمی بوده که همیشه هم طرف مرا گرفته است. تازه خودش مرا تشویق کرد و این نقشه را با هم کشیدم. بس که از کارهای کاوه؛ شوهرش و خسرو جون به لب. نمی خواهم اینجا بمانم
همه چیز به سرعت گذشت
پايانی که آغاز نداشت
خسرو ,هم ,تازه ,کارهای ,مرا ,نقشه ,مرا تشویق ,خودش مرا ,تازه خودش ,است تازه ,تشویق کرد
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت